جداسازي كتاب درسي دختران و پسران
انجمن تفریحی و تخصصی هیمورا هیچ شعبه دیگری ندارد!!!
تاريخ : چهار شنبه 12 بهمن 1390
نويسنده : وحید اسکای

كبري خیلی ناراحت شد اول خواست پیراهنش را در بیاورد به چوبدستی اش ببندد به و آتش بزند، بعد یادش آمد که ل - خ - ت می شود و اگر چشم مسافران نامحرم
به او بیفتد، خدا او را با چوبدستی اش در آتش جهنم می اندازد. بعد خواست چادرش
را استفاده کند که یاد موهایش افتاد. سپس متوجه شد لازم نیست مثل مردها به هر
بهانه ای ل - خ - ت بشود، او زن است و خدا به او عقل داده لذا نفت فانوسش را ریخت روی
چوبدستی اش و آن را آتش زد و چون دویدن برای زن بد است سلانه سلانه به طرف قطار
رفت اما دیگر دیر شده بود و قطار با سنگ ها برخورد کرد و همه ی مسافران شهید
شدند اما كبري دین و اعتقادش را زیر پا نگذاشت.
انا لله و انا الیه راجعون9



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: طنز، ،
آخرين مطالب