تنهایی...
انجمن تفریحی و تخصصی هیمورا هیچ شعبه دیگری ندارد!!!
سفارش تبليغات
RSS خوان پست ها
. وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم.

تنهایی...
تاريخ : جمعه 4 فروردين 1391
نويسنده : وحید اسکای

تنهایی...

آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد ...
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت
دل تنگش سر گل چیدن از این باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






آخرين مطالب

نويسندگان
لينك دوستان
لينك هاي مفيد
آرشيو مطالب
امكانات جانبي
جهت اطلاع از تنظيمات و ويــــرايش اين قالب اينجا را کليک کنيد.

.:: کليک کنيد ::.
درباره وب سايت
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد، گلویم سوتکی باشد،بدست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم و چموش خویش را بر گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد، بدین سان بشکند در من، سکوت مرگبارم را.........
موضوعات
لينکستان
ديگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 223
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 223
بازدید ماه : 478
بازدید کل : 39275
تعداد مطالب : 362
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->

کد موزیک می خوای؟
تمام حقوق اين وب سايت و مطالب آن متعلق به انجمن تفریحی و تخصصی هیمورا مي باشد .
كد نويسي و گرافيك قالب توسط : تم کده